♥خوش آمدید بفرمایید یه فنجون قصه♥

♥امیدوارم لحظات خوبی در این سایت داشته باشید♥


خودخواهی در دیار باقی

نویسنده : Mohammadreza تاریخ : شنبه 29 آذر 1393

آدمی بد کار به هنگام مرگ فرشته ای را دید که نزدیک در دروازه های جهنم ایستاده بود.
فرشته ای به او گفت: یک کار خوب در زندگیت انجام داده ای
و همان به تو کمک خواهد کرد. خوب فکر کن چی بوده!
مرد به یاد آورد که یک بار هنگامی که در جنگل مشغول رفتن بود عنکبوتی را سر راهش دید و برای آنکه آن را زیر پا له نکند مسیرش را تغییر داد.
فرشته لبخند زد و تار عنکبوتی از آسمان پایین آمد و با خود مرد را به بهشت برد.
عده ای از جهنمی ها نیز از فرصت استفاده کرده تا از تار بالا بیایند.
اما مرد آنها را به پایین هل داد مبادا که تار پاره شود.
در این لحظه تار پاره شد و مرد دوباره به جهنم سقوط کرد.
فرشته گفت: افسوس! تنها به فکر خود بودن همان یک کار خوبی را که باعث نجات تو بود ضایع کرد.



:: موضوعات مرتبط: یه فنجون قصه، خودخواهی در دیار باقی، ،

صفحه قبل 1 صفحه بعد





تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ♥ یه فنجون قصه ♥ مي باشد.